دلنوشته های من



فردا اول رمضانه.

اردیبهشت ماه سال ۹۳ بود .که من رفتم مشهد و اون رفت مکه.اون موقع هنوز رمضان نبود.یه ماه مونده بود تا رمضان الان ۵سالی هست که گذشته.خدای من.۵ساااال.

چقدر عمر زود میگذره.رمضانی پر از پیام دادن های پاک و صادقانه

نمیدونم چه گیری افتادم که همه چیز رو با جزئیات یادمه.یه بلای بزرگ.

چقددددددر اون مشهد که اولین مشهد عمرم بود بهم چسبید.الان پولامو گذاشتم که واسه عید فطر با مامان بریم مشهد.آی دلم ضعف میکنه برای صحن انقلابصحن جامع رضوی.دارالحجه. ای خدا.یعنی میشه؟؟؟

بعد ۵سال.


من .محیا.دختری که تک تک سلولهای بدنش پر از عشق و محبت به دیگران بود.آرام و صبور.

حالا.

تکه هایی از وجودش رو خم شد و خودش با دست هاش جمع کرد.بهم چسبوند.بعد یه لبخند زد و کمر راست کرد ولی با چشمهایی که عمقش پر از وحشت و سکوت و غصه بود چون میدونست که یه تکه هایی از وجودش رو دیگه نداره .ای وای از تمام عشق های دنیا.


آره من فوق العاده قویم.چیزی که همه اطرافیانم بهش باور دارن .

ولی خب همیشه در ظاهر من همه رو فریب دادم چون در باطن بحدی ضعیفم که از همه چیز و همه کسی شکست خوردم.

من قوی بودم چون شکست رو پذیرفتم و قوی تر از قبل جنگیدم.من قوی بودم که به مرحله ای رسیدم که با دیدن کسی دستام نلرزید و نفسم بند نیومد.من قوی بودم که گذشتم از کنار جنایت آدمهای مهم زندگیم.من قوی بودم که درد تنهایی رو با لبخندی حل کردم.

ولی یه چیز هیچوقت عوض نشد.من همچنان عاشقم.من در ظاهر بی احساس ترین و سنگدل ترین شدم ولی در باطن .

افسردگیش.چشم کبودش.اشکمو درآورد و دیگه تحمل نیاوردم و با اینکه حتی نگاهشم نمیکنم ولی تا شب فقط گریه کردم براش.اگه ته دلم میگفت عوضیه غمی نداشتم دیگه.با این حال بخودم اجازه ندادم بهش پیامی بدم و احوالی بپرسم.تا شب ۴۰بار نوشتم که حالت خوبه؟گفتم خب چیه همکلاسیمه .ولی هر۴۰بار پاکش کردم از ترس اینکه فکر کنه میخوام برم سمتش.من فقط نگران بودم همین.ضربان قلبم بالا میرفت ولی فقط یه جمله اومد تو ذهنم و حسن ختام این ۴۰ بار شد.مامانم صلاحم رو بهتر میدونه و گفته که من در مورد محیا چیزی میدونم که نمیخوام آبروش بره و منم رو حرفش حرف نمیزنم

از غم  نامردمی ها بغض ها در سینه دارم.


نمیدونست باید از کجا شروع کنه ذهنش پر از فکر بود احساس میکرد زنش با مرد همسایه ریخته رو هم.آخه دیروز تو کوچه بهش سلام کرده بودزده بود تلویزیون و شیشه ها رو خورد کرده بود.

ته اون خیابان یکی براش رمالی کرده بود و گفته بود تو تحت سلطه جن ها شدی و باید اینا رو بخوری تا خوب شی.خوب شدن که چه عرض کنم دیگه احساس عارف بودن میکرد .می‌گفت من دستام شفا میده.از آسمان به من گفتن تو امام شدی و بنده برگزیده ای.

بچگی هاش رو تعریف کرد که باباش همیشه اونو می‌زده ولی در عوض هوای برادرش رو حسابی داشته.از اینکه رفته توی نظام و عاشق اینه بره گشت تو خیابون و با این کار داره عملا عقده های نادیده گرفته شدن بچگی هاش رو جبران می‌کنه

ولی اوضاع خیلی خرابه دیگه.حالا داره گریه میکنه چون شوک گرفته و دارو های روان اثر کرده و دیگه می‌دونه زنش دوستش داره و خیانت نکرده بهش.دیگه می‌دونه که برگزیده نیست.ولی دیگه نمیتونه ادم سابق باشه.یه شخصیت بیمار که تا ابد پیشرفت می‌کنه و گاهی بهتر و گاهی بدتر میشه.

در نتیجه نه پای جن در میان بود نه خیانتی در کار.

علم با تمام پیشرفت همچنان در درمان اسکیزوفرنی ناتوان مانده.


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

دانلود پایان نامه - تحقیق- مقاله - پروژه Alberto G - T - A گاه نوشته ها Gunnerxdunzp4 rumah filemanager گوشه ای دور از هیاهو virtualedu Eva Ivarsson mode